Arsaces Black

Badge Number: #77-L-48
زندگی نامه

«آرساکس بلک»، جوانی که در خیابان‌های «نیویورک» پرسه می‌زد، در «۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱» در «مرکز شهر دانشگاه نیویورک» به دنیا آمد. این روز که با فاجعه‌ای همراه بود، همزمان آغاز زندگی‌ای را نوید می‌داد که با تاب‌آوری مشخص می‌شد. در بدو تولد، او تنها ۴ کیلوگرم وزن داشت، کودکی چشمگیر با آلبینیسم، موهای پلاتینی و رنگ پوست مرمرینش که او را از معاصرانش متمایز می‌کرد. مادرش، زنی فرانسوی و پرشور و نشاط از «پاریس» و پدرش، یک بریتانیایی کم‌حرف از «بیرمنگام»، میراث فرهنگی چندوجهی به او بخشیدند که جهان‌بینی او را به شیوه‌های غیرمنتظره‌ای عمیقاً شکل داد. وقتی پرستاران او را به بخش «بخش مراقبت‌های ویژه نوزادان» «بیمارستان دانشگاه نیویورک» منتقل کردند، محیط آشفته بود. مادران نوزادان گریان خود را آرام می‌کردند در حالی که دیگران برای رسیدگی به آشفتگی‌های ناشی از کودکان ناراضی عجله داشتند. در میان این غوغا، «آرساکس» آرام در گهواره‌اش، پشت پنجره‌های بزرگ بخش مراقبت‌های ویژه نوزادان، دراز کشیده بود. او از گریه کردن، استفراغ کردن یا چرت زدن خودداری می‌کرد؛ در عوض، با دقت به دنیای آن سوی شیشه خیره شده بود، مسحور آسمان نیلگون و سازه‌های سر به فلک کشیده شهر – به ویژه برج‌های دوقلوی باشکوه – شده بود. غم‌انگیز اینکه معصومیت او زودگذر بود. تنها نیم ساعت پس از انتقال او به «بخش مراقبت‌های ویژه نوزادان»، دنیای بیرون به طور برگشت‌ناپذیری تغییر کرد.
در یک لحظه، آسمان نیلگون آرام به سرخی شوم‌تری تبدیل شد که با صدای گوشخراش شکستن شیشه و اختلاف، برجسته‌تر می‌شد. زمین با لرزش‌هایی که در بیمارستان طنین‌انداز می‌شد، با آشکار شدن عظمت آن لحظه، می‌لرزید. او آنجا دراز کشیده بود و با چشمانی گشاده، شاهد اولین نگاه دلخراش به ذات بی‌رحم زندگی بود. در حالی که پرسنل پزشکی و امدادگران تلاش می‌کردند تا نظم را در میان هرج و مرج برقرار کنند، “آرساک” سنگینی آن لحظه را عمیقاً در درون خود احساس کرد، اثری پاک‌نشدنی از یک شروع دلخراش که ریشه در فقدان و جستجوی بی‌وقفه عدالت داشت. با بالغ شدنش، سایه‌های آن روز سرنوشت‌ساز بزرگ به نظر می‌رسیدند، اما هویت او را تعریف نمی‌کردند. زمانی که به دوران نوجوانی رسید، خود را شیفته جذاب‌ترین زن جوان از نظر خود یافت – عاشقانه‌ای طوفانی و سرشار از شور و شوق جوانی. با این حال، مانند اکثر شیفتگی‌های دوران نوجوانی، زودگذر بود و کمکی به بهبود خلأ ناشی از گذشته نکرد. به تدریج، او به جلو پیشرفت کرد و تجربیاتی را اندوخت که شخصیت و استقامت او را شکل می‌داد. در سن ۱۷ سالگی، از دبیرستان فارغ‌التحصیل شد و در دانشگاه نیویورک ثبت نام کرد و آنچه را که به عنوان فصل جدیدی در نظر داشت، رقم زد. با این حال، سرنوشت مسیر دیگری را برایش رقم زده بود. تنها یک هفته پس از سفر دانشگاهی‌اش، خبر ناگوار مرگ دوستش را در کوچه‌ای کم‌نور دریافت کرد. مقامات آن را مصرف بیش از حد مواد مخدر اعلام کردند، اما “آرساکس” می‌دانست که این توصیف کاملاً با واقعیت ناسازگار است. دوستش معتاد نبود؛ این یک چرخش بی‌رحمانه سرنوشت بود که فقط تاریکی فراگیر جهان را تقویت می‌کرد. فساد عمیق در “اداره پلیس نیویورک” او را آزار می‌داد و احساس ناتوانی ایجاد می‌کرد. بسیاری در پی آن بودند که به پلیس تهمت بزنند، و در حالی که «آرساکس» خشم آنها را درک می‌کرد، به این باور پایبند ماند که تحول واقعی تنها می‌تواند از درون سیستم سرچشمه بگیرد.
او که در تعهد خود برای ایجاد تغییر مصمم بود، از دانشگاه انصراف داد و در آکادمی کادت «اداره پلیس نیویورک» ثبت نام کرد. او با عزمی راسخ این سفر دشوار را پذیرفت، با پشتکار درس خواند و در هر ارزیابی سرآمد شد. دوازده ماه طاقت‌فرسای آموزش، محدودیت‌های او را محک زد، با این حال او به عنوان افسر پلیس ۱، آماده خدمت به جامعه‌اش، ظهور کرد. در طول آموزش، او پیوند عمیقی با افسر آموزش خود برقرار کرد، که دیدگاه او را در مورد اصلاح «اداره پلیس نیویورک» به اشتراک گذاشت. آنها با هم به نیرویی قدرتمند در برابر فساد فراگیری که تلاش‌های روزانه آنها را آزار می‌داد، تبدیل شدند. متأسفانه، این پیوند در «۸ ژانویه ۲۰۱۹»، هنگامی که افسر آموزش او در یک گشت معمول به شدت زخمی شد، به طور غیرقابل برگشتی قطع شد. با وجود تلاش‌های شجاعانه امدادگران، او تسلیم جراحات خود شد. «آرساکس» دلشکسته به افسر پلیس ۲ ارتقا یافت و قاطعانه عهد کرد که اجازه ندهد فقدانش او را از ماموریتش باز دارد. او به خود قول داده بود که تنها یک زخم مهلک می‌تواند عزم او را برای ایجاد تغییر خنثی کند. سال‌ها گذشت و زمانی که به سن ۲۳ سالگی رسید، به درجه گروهبانی ارتقا یافت و در نهایت مسیر خود را به سمت وزارت امور داخلی طی کرد. او و تیمش با جدیت با فساد مقابله کردند، مسائل سیستمی را اصلاح کردند و گزارش‌ها را با دقت بررسی کردند. فداکاری بی‌وقفه آنها باعث شد که به خاطر تغییرات سازنده‌ای که در «اداره پلیس نیویورک» ایجاد کردند، مورد تقدیر قرار گیرند.
با این حال، این ارتقای رتبه هزینه قابل توجهی داشت؛ «آرساکس» که از عملیات میدانی فعال فاصله گرفته بود، خود را از نظر جسمی نامناسب یافت – تنبل و دست و پا گیر، نه تنها زیر بار مسئولیت‌هایش، بلکه زیر بار انتظارات نیز کمر خم کرده بود. در زمان مقرر، او نامه‌ای دریافت کرد که مسیر شغلی‌اش را یک بار دیگر تغییر داد: فرصت انتقال به «اداره پلیس لس‌آنجلس». بازنشستگی «فرمانده وست» مستلزم استخدام کسی با تجربه گسترده او بود، اما پایبندی به پروتکل آموزش ایالتی حکم می‌کرد که او از ابتدا و بدون توجه به رتبه‌ای که به سختی به دست آورده بود، از نو شروع کند. در حالی که نیمی از اعضای دفتر در مواجهه با ناآرامی و عدم اطمینان استعفا دادند، «آرساکس» فراخوان جذابی برای شروعی جدید احساس کرد. به احترام افسر آموزشی کشته شده و بهترین دوستش، وسایلش را جمع کرد و سفر خود را به «فرودگاه بین‌المللی لس‌آنجلس» در «۱۱ مه ۲۰۲۵» آغاز کرد. ادامه دارد…

تاریخچه فعالیت

Divisions

Position

رزومه و تاریخچه

 

TBDTBD۲۰۲۵

Career

اطلاعات به زودی بارگزاری خواهد شد.

    Our Core values are professionalism at all times. Integrity to do what is right. Service to the community, preparedness, to treat people with dignity and respect. The belief that every life is valuable, and loyalty to the community and the department. Personal courage, and dedication to each other through leadership and accountability

    Address:

    Mission Row, Los Santos, SA

    تلفن:

    9092301209 1+

    Mail:

    info@saleu.ir