Edwim Ramirez

Badge Number: #28-R-32

زندگی نامه

ادوین در یک خانواده پرجمعیت و مذهبی مکزیکی-آمریکایی بزرگ شد. پدرش، «میگل رامیرز»، یک کارگر سخت‌کوش ساختمانی بود که سال‌ها برای تأمین معاش خانواده در گرمای تگزاس کار می‌کرد. مادرش، «ماریا لوپز»، خانه‌دار بود و با مهارت خاصی فضای خانه را گرم و صمیمی نگه می‌داشت، هرچند فشار مالی همیشه سایه‌اش را بر زندگی‌شان انداخته بود.

محله‌ای که ادوین در آن بزرگ شد، ترکیبی از همسایه‌های صمیمی و خیابان‌های خطرناک بود. از نوجوانی با درگیری‌های خیابانی، باندها و مواد مخدر آشنا شد. برادر بزرگ‌ترش، «خاویر»، در سن ۱۷ سالگی به جرم سرقت مسلحانه به زندان افتاد و این حادثه نقطه عطفی برای ادوین بود. او تصمیم گرفت مسیر متفاوتی را انتخاب کند.

ادوین در ۱۸ سالگی، بعد از فارغ‌التحصیلی از دبیرستان، به ارتش آمریکا پیوست. آموزش‌های سخت در پایگاه Fort Benning برای او نه تنها یک چالش فیزیکی، بلکه یک آزمون روانی بود. پس از گذراندن دوره آموزشی، به تیپ یکم پیاده‌نظام اعزام شد و در طول ۴ سال خدمت خود، دو بار به عراق و دو بار به افغانستان رفته بود.

در ماموریت‌هایی مانند خنثی‌سازی بمب‌های کنار جاده، درگیری‌های نزدیک و از دست دادن هم‌رزم‌ها، ادوین تجربیات تلخی داشت که برایش مثل برادر بودند. همچنین یکی از سنگین‌ترین خاطراتش عملیات نجات گروگان‌ها در موصل بود که اگرچه با موفقیت انجام شد، اما باعث کشته شدن بهترین دوستش، «کارلوس مندوزا»، شد.

این تجربه‌ها برای او خونسردی در بحران را به همراه آورد، ولی همزمان بار سنگین PTSD را نیز به دنبال داشت.

او سپس پس از اتمام دوره خدمت خود در ارتش آمریکا با درجه گروهبان، برای ادامه خدمت به کشور و مردمش به اداره پلیس بوستون پیوست. او بعد از خدمت به عنوان افسر به مدت کوتاه ۲ سال وارد بخش کارآگاهی شد و ۵ سال با افتخار و سختی در این دپارتمان خدمت کرد تا به درجه کارآگاه سوم یعنی سرپرست کارآگاهان رسید. سپس بعد از درگیری‌های سیاسی با سازمان و سیاست‌مداران محلی مجبور به انتقال به ایالت سن آندریاس شد.

تاریخچه فعالیت

---

رزومه و تاریخچه

---