ریموند در ۲۵ آگوست ۱۹۹۴ در ویلیامزبرگ نیویورک در خانوادهای بسیار ثروتمند به دنیا آمد. ریموند یک خواهر و یک برادر بزرگتر داشت که برادرش در ۲ سالگی به طور مشکوکی از دنیا رفته بود.
پدر ریموند، معاون رئیس پلیس نیویورک بود و مادرش جراح پلاستیک بود.
ریموند از کودکی هیچ علاقهای به شغل پدر نداشت و بیشتر به تفریح و ورزش علاقه داشت. به همین دلیل، رابطه ریموند با مادرش بیشتر از پدرش بود که این موضوع باعث شد پدرش او را برای یک سفر شکار به همراه دوستانش در نیویورک ببرند.
ریموند در طول این سفر کاملاً شکاک بود و اصلاً علاقهای به شکار و حتی اسلحه نشان نمیداد. به همین دلیل، فرزندان همکاران پدرش او را بسیار مسخره میکردند.
پس از اینکه سفر به پایان رسید و ریموند و پدرش به نیویورک بازگشتند، به اصرار رئیس پلیس، شب اول را در خانه او سپری کردند. پدر ریموند هر چه تلاش کرد نتوانست با دختر و همسرش ارتباط برقرار کند، به همین دلیل شبانه به دلیل استرس زیاد، ریموند را پیش دوست صمیمیاش (رئیس پلیس توماس) میسپارد و اقدام به رفتن به سمت منزلش در ویلیامزبرگ میکند.
توماس هر چقدر تلاش برای ممانعت از این مسئله میکرد، پدر ریموند راضی نمیشد و در مسیر رفت توسط یک اسلحه نامشخص به قتل میرسد. پس از گذشت چند روز،
ریموند باخبر میشود که مادر و خواهرش طی بمبگذاری در منزلشان کشته شدهاند و پدرش هم به طور مشکوکی به قتل رسیده است.
توماس به دلیل علاقه شدید به ریموند و پدرش مسئولیت ریموند را میپذیرد و مدت طولانی ریموند در منزل توماس بزرگ میشود. حس انتقام تمام وجودش را میگیرد، شبانه پروندههای توماس را مطالعه میکند تا بتواند سرنخی به دست بیاورد که توماس وارد مرحله نصیحت میشود و از او میخواهد که حس انتقام را به حس عدالتطلبی تبدیل کند و به آکادمی پلیس برود تا بتواند مثل پدرش پلیس قابل قبولی شود.
ریموند با پسر توماس، توماس جونیور، همزمان به دانشکده افسری میروند و همیشه ریموند در مسائل نظری بسیار خوب عمل میکرد اما کار با اسلحه را خوب بلد نبود. چندین سال میگذرد و با درجه افسر به نیویورک پلیس میپیوندد.
پس از چند هفته به یک ماموریت در جای دور فرستاده میشود، به همراه دوست صمیمیاش توماس جونیور و ۱۳ افسر دیگر در مسیر حمله تروریستی قرار میگیرند و تمام تیم به همراه دوست بسیار صمیمیاش توماس جونیور کشته میشوند.
به دلیل ترس و درامهای کودکی، ریموند دچار وحشت میشود و خود را زیر جنازهها مخفی میکند.
پس از بازگشت به نیویورک پلیس با حمله همکارانش مواجه میشود و نه تنها به دلیل زنده ماندن و بازگشت خوشحال میشوند بلکه او را به دلیل تنها گذاشتن همکارانش سرزنش میکنند.
به همین دلیل ریموند به لسآنجلس منتقل میشود و با کمک دوست پدرش توماس تمام سوابق خود را در پلیس محرمانه میکند تا بتواند از صفر در لسآنجلس زندگی جدیدی را شروع کند.
در آنجا با افسر آموزش میدانی خودش بسیار صمیمی میشود و دوستی خوبی شکل میدهند (توماس لی) و این دوستی به دلیل شباهت اسم با دوست صمیمیاش و پدر دوستش که جای پدر خودش بوده، شکل قویتری میگیرد.
همچنین کلانتر اوکانر توجه خاصی به ریموند میکند و او را به آموزش میدانی دعوت میکنند.
ریموند پس از گذشت چند سال، خودش را پیدا میکند و چند بار افسر ماه و افسر آموزش میدانی ماه میشود.
از سمت توماس دوست قدیمی پدرش نامهای دریافت میکند درباره این که ممکن است قتل خانوادهاش به حمله تروریستی که در آن دوستانش را از دست داده بود مرتبط باشد و از او درخواست عملیات ویژه میکند.
با تایید فرماندهان وقت به مدت ۳ سال داناوره به نیویورک بازمیگردد، ماموریت را با موفقیت به پایان میرساند، انتقام خانوادهاش را میگیرد و پس از رسیدن به آرامش قبلی، به دوست صمیمیاش دنیل آلن که فهمیده بود به سمت رئیس پلیس لسآنجلس رسیده درخواست بازگشت به لسآنجلس میدهد و او هم میپذیرد.
توماس لی وقتی متوجه بازگشت ریموند به لسآنجلس میشود، او را به سمت معاون خود در آکادمی پلیس (دستیار مدیریت آکادمی) منصوب میکند و در کنار تیم فرماندهی شروع به خدمت در لسآنجلس میکند.
Assistant Administration Office
Head Of Academy Management
Handler Vulture Le Culture Police
ریموند طی این سالها در اکدمی پلیس آموزش دید. سال اول آموزشهای مقدماتی و ساله بعد بطور تخصصی در باره آموزشِ افسرن و تئوری پلیس آموزش تکمیلی دید.
بطور آموزشی و مامور به خدمت در ادارهٔ پلیس نیو یورک در کنارِ دوست قدیمیه پدرش به نیو یورک خدمت کرد
در بخش اکادمی پلیس نیو یورک بطور رسمی آغاز بکار کرد
مهاجرت به لوس سانتوس و خدمت در ادارهٔ پلیس لوس سانتوس
ورود به بخش اکادمی و بودن یک افسر اموزشی
اطلاعات این دوره محرمانه می باشد.
بازگشت به پلیس لوس سانتوس
دستیابی سمتِ معاونتِ اکادمی پلیس
Our Core values are professionalism at all times. Integrity to do what is right. Service to the community, preparedness, to treat people with dignity and respect. The belief that every life is valuable, and loyalty to the community and the department. Personal courage, and dedication to each other through leadership and accountability
Mission Row, Los Santos, SA
9092301209 1+
info@saleu.ir